جوان آنلاین: شامگاه پنجشنبه، یکم آبانماه، مأموران کلانتری ۱۳۶ فرجام با گزارشی از وقوع یک درگیری خونین در مقابل خانهای قدیمی در یکی از خیابانهای اطراف، در جریان حادثهای خونین قرار گرفتند. با اعلام این خبر، بلافاصله تیمی از مأموران پلیس به محل اعزام شد و در آنجا با صحنهای تکاندهنده روبهرو شدند؛ سه مرد - دو جوان و یک مرد میانسال - غرق در خون بر زمین افتادهبودند و آثار متعدد ضربات چاقو بر بدنشان دیده میشد.
با حضور نیروهای امدادی، هر سه مجروح برای درمان فوری به بیمارستان منتقل شدند، اما ساعات اولیه بامداد جمعه، تیم پزشکی بیمارستان اعلام کرد که یکی از مصدومان - مردی ۲۵ ساله به نام بصیر- بر اثر شدت خونریزی جان خود را از دست دادهاست. دو مصدوم دیگر که پدر و برادر مقتول بودند، به دلیل وخامت حالشان تحت عمل جراحی قرار گرفتند و در بخش مراقبتهای ویژه بستری شدند.
با اعلام مرگ جوان افغان، رسیدگی به پرونده وارد مرحله تازهای شد. قاضی سالار صنعتگر، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران، در رأس تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حاضر شد و تحقیقات جنایی را آغاز کرد. بررسیها نشان داد مقتول همراه پدر و برادرش درگیر اختلافی خانوادگی با چند تن از بستگان نزدیک خود شدهاند که این اختلاف سرانجام به درگیری مرگباری انجامیدهاست.
تحقیقات بیشتر حاکی از آن بود که مدتی پیش، خواهر مقتول با یکی از بستگان به نام منصور عقد کرده و قرار بوده مراسم ازدواج آنها بهزودی برگزار شود، اما بر سر تهیه جهیزیه میان دو خانواده اختلافاتی بهوجود میآید که این اختلاف در نهایت شامگاه پنجشنبه به نزاع خونین میان دو برادر داماد و دو برادر عروس به همراه پدرشان منتهی میشود.
با مرگ بصیر و مجروحیت پدر و برادرش، بازپرس جنایی دستور بازداشت دو برادر عامل درگیری را صادر کرد. مأموران اداره دهم پلیس آگاهی در نخستین گام به سراغ منزل متهمان رفتند، اما مشخص شد آنها بلافاصله پس از درگیری از محل متواری شدهاند. در ادامه، مأموران با زیر نظر گرفتن مسیرهای احتمالی رفتوآمد، سرانجام دریافتند دو متهم در کارگاه محل کار خود پنهان شدهاند. عملیات تعقیب و گریز در نهایت با موفقیت به پایان رسید و مأموران توانستند هر دو برادر را در کارگاهشان دستگیر کنند. متهمان در بازجوییهای اولیه ضمن اعتراف به قتل و مجروح کردن سه مرد از خانواده عروس، انگیزه خود را اختلاف بر سر جهیزیه عنوان کردند.
به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، دو متهم برای انجام بازجوییهای تکمیلی در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفتند. در همین حال، تیم پزشکی بیمارستان همچنان در تلاش است تا جان دو مصدوم دیگر این درگیری خانوادگی را نجات دهد.
گفتوگو با متهم/ جهیزیه خونین
بشیر، پسر جوانی است که در یک درگیری خانوادگی، برادر زن برادرش را به خاطر جهیزیه به قتل رساند و برادر دیگر و پدر تازهعروس را نیز زخمی کرد. وی در توضیح علت این درگیری، اختلاف بر سر جهیزیه و یک ماشین لباسشویی اعلام کرد.
بشیر! به چه جرمی بازداشت شدی؟
قتل یکی از همولایتیهایم.
اتباع مجاز هستید؟
زمان ورودمان به ایران غیرقانونی بودیم، اما الان کارت آمایش داریم و دنبال گرفتن کارت اقامت بودم. حالا دیگر مرتکب قتل شدهام و فعلاً باید به زندان بروم.
مقتول را میشناختی؟
بله، از بستگان نزدیکمان بودند. تازه داشتیم با هم فامیل نزدیکتر میشدیم که این اتفاق تلخ رخ داد.
علت اصلی اختلاف چه بود؟
برادرم مدتی قبل عاشق خواهر مقتول شد و خانوادهمان برای خواستگاری رفتند و عقد کردند. قرار بود به زودی مراسم ازدواج برگزار شود و آنها را به خانه بخت بفرستیم، اما این حادثه همه چیز را به هم ریخت و الان خانواده عروس عزادار شدهاند و من و برادرم به جرم قتل بازداشت شدیم.
چرا او را به قتل رساندی؟
شاید پذیرفتنش برایتان سخت باشد، اما اختلاف ابتدا بر سر جهیزیه بود و در نهایت به خون کشیده شد.
خانواده عروس دقیقاً چه میگفتند؟
اختلاف بر سر یک دستگاه ماشین لباسشویی بود. خانواده ما میگفتند عروس باید ماشین لباسشویی را به عنوان جهیزیه همراه داشته باشد، اما خانواده عروس میگفتند تهیه ماشین لباسشویی بر عهده خانواده داماد است. همین ماشین لباسشویی عملاً جشن را به عزا تبدیل کرد.
درباره شب حادثه توضیح بده.
مدتها درباره خرید ماشین لباسشویی بین دو خانواده بحث بود. برادرم میخواست زودتر مراسم برگزار شود و همسرش را به خانهاش ببرد، اما جهیزیه آماده نبود. هرچقدر به آنها میگفتیم جهیزیه را زودتر آماده کنند، فایده نداشت؛ آنها میگفتند همه چیز آماده است و داماد باید ماشین لباسشویی را تهیه کند. حرفهایشان برای ما گران تمام شد. شب حادثه من و برادرم به خانه پدر عروس رفتیم تا از آنها بخواهیم ماشین لباسشویی را تهیه کنند. اول جلوی در خانه آرام صحبت کردیم، اما وقتی دیدیم صحبتها فایدهای ندارد، خواستیم به زور آنها را وادار کنیم جهیزیه را آماده کنند که درگیری پیش آمد. درگیری بالا گرفت؛ آنها سه نفر بودند و ما دست به چاقو بردیم و آنها را زخمی کردیم.
بعد از درگیری چه شد؟
از ترس فرار کردیم. فکر نمیکردیم برادر عروس کشته شود و با خودمان گفتیم بعداً از آنها رضایت میگیریم و چند روزی فراری میمانیم. در مخفیگاه بودیم که مأموران رسیدند و ما را بازداشت کردند. بعد فهمیدیم یکی از برادران عروس کشته شدهاست.
الان چه حسی داری؟
ما قصد قتل نداشتیم، فقط میخواستیم آنها را بترسانیم. الان خیلی پشیمانم.